ستارگان دنبالهدار بر خلاف اسمشان به هیچ وجه ستاره و منبع تولید انرژی نیستند و نامگذاریشان فقط به دلیل شکل ظاهریشان است که مثل ستارهای هستند که دنبالهای داشته باشد، به طوری که واژه comet از کلمه یونانی kometes به معنی مو و سر گرفته شده است.
این ستارگان جابجا شونده با وجود چهره تماشاییشان که به سرعت تغییر میکند و کاملاً غیرمتناوب و نامنظم به نظر میرسد، نشانی از ترس و خرافات بوده اند و مردم ظهور ستارگان دنبالهدار را علامتی از اتفاقی بزرگ و ناخوشایند میدانستند.
دنبالهدارها از جمله اجرامى هستند که در طول تاریخ چندان محبوب نبودهاند. در واقع در فرهنگ بسیارى از ملتها آن را پدیدهاى شوم و نفرتانگیز مىدانستند: اعتقادى که هنوز هم طرفدارانى دارد. به نظر بسیارى از منجمان آماتور «دنبالهدارها خیلى زیبا هستند. آنها فقط مدت کمى میهمان آسمانند با این حال، دیدن آنها بسیار هیجان انگیز است.» اما نظر شکسپیر در مورد آنها چندان شبیه این گفتهها نیست: «دنبالهدار خبر از تغییر ایام و دولتها مىدهد.» تا مدتها دنبالهدارها پیامهایى از سوى خدایان به حساب مىآمدند. پیامهایى که حاوى خشم و غضب آنان بر زمینیان گناهکار بود. به هر روى ظهور دنبالهدارها در طول تاریخ تاثیرى شگرف بر زندگى آدمیان داشته؛ کودکانى را قربانى کرده و باعث برافتادن حکومتها شده است. کم کم این پیامهاى غضبناک آسمانى جاى خود را به عقاید جدیدتر دادند. نظراتى مبنى بر اینکه دنبالهدارها پدیده هایى مربوط به جو هستند و در داخل اتمسفر زمین ایجاد مىشوند. آنها عجیبتر از رعد و برق و توفانها به نظر مىرسیدند و به همان میزان ـ و بلکه بیشتر- ترسناک و مخاطرهآمیز بودند.
سالها طول کشید تا سرانجام در قرن هفدهم تلاشهاى ادموند هالى نشان داد دنبالهدارها اجرامى سماوىاند. اگرچه آنها با سیارات و ستارگان بسیار متفاوت هستند، اما همچون سیارات در مدارهایى به دور خورشید مىگردند. مدارهایى که معمولاً بیضوى، سهموى یا هذلولى هستند. این نوع مدار باعث مىشود تا فاصله دنبالهدار از خورشید در نقطه اوج مدارىاش بسیار دور شود.
کشف دنبالهدارها تاثیر بسیار زیادى بر روى علوم مختلف و به خصوص ستارهشناسى گذاشت. محاسبه دقیق مدار دنبالهدارها بهانهاى مناسب براى کشف روشهاى نوین ریاضى بود. همچنین به بهانه یافتن دنبالهدارهاى جدید نقشههاى دقیقى از آسمان تهیه شد. فهرست اجرام غیرستارهاى که مشهورترین آنها مسیه نام دارد و متعلق به ستارهشناسى فرانسوى است نیز به سبب اشتباه نگرفتن این اجرام با دنبالهدارهاى تازه پدید آمده است. کشف سیارات جدید نیز از الطاف حاشیهاى دنبالهدارها است. «هرشل» تا مدتها سیاره اورانوس (نخستین سیاره در دوران جدید) را دنبالهدارى نوظهور فرض مىکرد.
به هر جهت، دنبالهدارها برخلاف تاثیرى که از لحاظ خرافات بر روى زندگى زمینیان گذاشتند، عامل تحولى شگرف در علم نوین بودهاند. کشف دنبالهدار اما کار سادهاى نبوده است. در دوران جدید براى یافتن یک دنباله دار، باید رصدگر بسیار ماهرى باشید، تمامى آسمان را به خوبى بشناسید و کمترین تغییرى را نادیده نگیرید. دیدن یک جرم بسیار کم نور و شبحگون در میان خیل عظیم ستارگان آسمان کار راحتى نیست. اما داستان کشف دنبالهدارها به پایان نرسیده است. اگر رصدگر دقیقى باشید، این احتمال وجود دارد که شما هم روزى موفق به کشف یک دنبالهدار شوید.