تصویر ثابت

تابستان 90 - آسمان آبی قلب من
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آسمان آبی قلب من
چهارشنبه 90 شهریور 23 :: 11:0 صبح ::  نویسنده : مریم

شب گذشته برای دومین هفته‌ی پیاپی مخاطبان برنامه‌ی «90» پایان‌بندی این برنامه را ندیدند؛ عادل فردوسی‌پور که علاوه بر اجرا، وظیفه‌ی تهیه‌کنندگی این برنامه را هم بر عهده دارد، در این زمینه گفت که هنوز از این اتفاق «شوکه» است.

عادل فردوسی‌پور درباره‌ی قطع ناگهانی برنامه‌ی شب گذشته گفت:« در ساعت 22 و 57 دقیقه برنامه‌ی ما آغاز شد و سه ساعت و نیم برای این برنامه زمان داشتیم که بر این اساس 2 و 27 دقیقه صبح باید برنامه به پایان می‌رسید. 10 دقیقه و 41 ثانیه آگهی بین برنامه پخش شد و هشت دقیقه نیز مسابقه کشتی پخش شد که اگر این دو زمان را به برنامه‌مان اضافه کنیم، باید در ساعت 2 و 46 دقیقه برنامه را به پایان بردیم.»

او این را گفت و ادامه داد: «اما متاسفانه در ساعت 2 و 22 دقیقه آنتن را از ما گرفتند؛ این در حالی بود که می‌توانستیم با توجه به آیتم‌های باقی‌مانده 16 دقیقه زودتر برنامه را به پایان برسانیم. فکر می‌کنم کاری که انجام شد، توهین به مخاطبان میلیونی برنامه‌ی «90» بود؛ این برای بار دوم است که چنین اتفاقی می‌افتد.

فردوسی‌پور با بیان این که فکر نمی‌کنم مدیران عالی رتبه‌ی صدا و سیما در جریان این اتفاق باشند، گفت: حداقل آن‌ها به وقت قانونی برنامه احترام می‌گذارند. اما این که به یکباره و بدون این که برنامه تمام شود، آنتن گرفته می‌شود، درست نیست و قطعا تصمیمی شخصی بوده است.

وی افزود: پس از برنامه دوستان و آشنایان بسیاری با من تماس گرفتند و گفتند که دلیل این اتفاق چه بود و چرا این طور برنامه به پایان رسید؛ امیدوارم که آخرین باری باشد که چنین اتفاقی می‌افتد؛ نباید با چنین رفتارهایی به مخاطبان 20 تا 25 میلیونی برنامه‌ی «90» که تا آن ساعت بیدار هستند، توهین کرد. من از شب گذشته تا به حال در شوک هستم و نمی‌دانم چرا چنین اتفاقی رخ داد.




موضوع مطلب :
سه شنبه 90 شهریور 22 :: 8:42 عصر ::  نویسنده : مریم


نوشیدن قهوه تنها بر روی بعضی از افراد اثر بی خوابی یا بیدار ماندن دارد و در سایر افراد یا بی تاثیر بوده و یا حتی باعث یک خواب آرام می شود.

 

اکنون گروهی از دانشمندان دانشگاه "ایست" در لندن دریافتند که اثر بیدار ماندن قهوه یک توهم ذهنی است و تنها اثر واقعی کافئین موجود در این نوشیدنی اثری است که بر روی "روان" می گذارد.
 
 
این محققان به منظور دستیابی به این نتایج بر روی 88 داوطلب بین سنین 18 تا 47 سال که عادت داشتند حداقل دو فنجان قهوه در روز بنوشند تحقیق کردند.
 
 
به گروهی از این افراد قهوه بدون کافئین داده شد درحالیکه در مورد بدون کافئین بودن قهوه به آنها اطلاعاتی ارائه نشد و به گروه دوم قهوه عادی داده شد اما به آنها گفته شد که قهوه بدون کافئین است.
براساس گزارش هافینگتون پست، سپس خلق و خو، زمانهای واکنش و کارایی ذهنی تمام داوطلبان اندازه گیری شد.
 
 
نتایج این تحقیقات نشان داد در افرادی که به آنها گفته شده بود قهوه بدون کافئین خورده اند باوجود اینکه قهوه واقعاً کافئین داشت اثرات بهتر واکنش مشاهده نشد. اما  افرادی که فکر می کردند قهوه نرمال خورده اند فعالیت و تحرک بیشتری از خود نشان دادند.
 
 
به این ترتیب این دانشمندان نتیجه گرفتند که احساس سرحال بودن و تحرک داشتن پس از نوشیدن یک فنجان قهوه تنها یک اثر ذهنی است و این نوشیدنی همانند یک داروی بی اثر (پلاسیبو) رفتار می کند.



موضوع مطلب :
سه شنبه 90 شهریور 15 :: 9:4 عصر ::  نویسنده : مریم

«می‌خواهم روح شوم و ببینم بابا و مامان راجع به من چه می‌گویند.» این آخرین جمله‌ای بود که محمد مهدی قبل از شروع بازی مرگ‌بارش به زبان آورد. او سه‌شنبه هفته گذشته وقتی خودش و برادر 6 ساله‌اش را در خانه تنها دید، تصمیم گرفت همانند سریال مورد علاقه‌اش تبدیل به یک روح شود و به مکان‌های مورد علاقه‌اش سر بزند، غافل از اینکه بازی او سرنوشت شومی به‌دنبال خواهد داشت.

حالا 7 روز از حادثه‌ای که برای پسربچه 12 ساله گذشته می‌گذرد. 7 روزی که حاصل آن برای پدر و مادر محمدمهدی چیزی جز گریه و اندوه نبوده است. درست زمانی که خیلی از ما مشغول مسافرت و استراحت در تعطیلات عید فطر بودیم، اعضای خانواده «کوهی» پله‌های بیمارستان سوم شعبان را دو تا یکی می‌کردند به امید اینکه شاید از زبان پزشکی بشنوند: «پسرتان به زندگی برگشته است.» اما 7روز گذشت و محمد مهدی نه تنها به هوش نیامد که بنابر نظر قطعی پزشکان، دچار مرگ مغزی شد.

تقلید مرگ‌بار

«محمدمهدی علاقه زیادی به یکی از سریال‌های ماه رمضان داشت و جانش را هم سر تقلید از این سریال گذاشت.» این را پدر محمدمهدی می‌گوید. وی می‌افزاید: «پسرم بیش‌فعال بود و فیلم‌ها و سریال‌هایی را که می‌دید، تاثیر زیادی در او می‌گذاشت. دست آخر هم تقلید از یکی از همین سریال‌ها کار دستش داد و ما را داغدار کرد.»

ماجرا چه بود؟

بعد از ظهر سه‌شنبه گذشته، هیچ‌گاه از یاد پدر محمدمهدی نخواهد رفت. زمانی که او سر کار بود و وقتی همسرش برای خرید خانه را ترک کرد، بچه‌ها در خانه تنها ماندند. او توضیح می‌دهد: «محمدمهدی» و برادر 6 ساله‌اش مشغول بازی بودند که پسر بزرگم ناگهان تصمیم گرفت، به تقلید یکی از سریال‌های ماه رمضان تبدیل به روح شود. او به برادر کوچکش گفت که می‌خواهد وقتی روح شد، به محل کار من و نزد مادرش و همسایه‌ها برود و ببیند ما راجع به او و کارهایش چه می‌گوییم. برای همین به میله بارفیکسی که برای ورزش کردن بچه‌ها در خانه نصب کرده بودیم، یک روسری را قلاب کرد و سرش را داخل آن قرار داد و ناگهان حلق‌آویز شد. چند ثانیه بعد هم روی زمین افتاد و از هوش رفت.»

محمدمهدی در حالی بازی مرگ‌بارش را شروع کرده بود که برادر کوچکش شاهد همه این ماجرا بود. پسربچه 6 ساله چند ساعت بعد وقتی محمدمهدی به بیمارستان منتقل می‌شد، درباره حادثه به پدرش می‌گوید: «من به داداش گفتم که این بازی را نکند اما خودش می‌خواست که روح شود. اولش که روسری را دور گردنش انداخت، داشت تاب می‌خورد اما یکدفعه چشم‌هایش را بست و روی زمین افتاد. من ترسیده بودم و گریه می‌کردم و همسایه‌ها پشت در جمع شده بودند اما مامان گفته بود که در را روی کسی باز نکنم. بعد یکی از همسایه‌ها شماره تلفن بابا را از پشت در از من گرفت و به او زنگ زد.» پدر محمد مهدی وقتی از ماجرا باخبر شد با عجله خودش را به خانه رساند. خیلی زود پسربچه 12 ساله به بیمارستان سوم شعبان انتقال یافت و گرچه با انجام عملیات احیا، قلب او شروع به کار کرد اما مغزش از کار افتاده بود.

پدر داغدار می‌گوید: «ساعت حدود 4:30 بعد‌از‌ظهر سه‌شنبه بود که پسرم را به بیمارستان رساندم و او تا یکشنبه‌شب هفته جاری در آنجا بستری بود. در این مدت خیلی‌ها امیدوارمان کردند که او به زندگی بر می‌گردد اما دوشنبه، دکترش گفت که داروهایی که به او تزریق کرده‌اند جواب نداده و او دچار مرگ مغزی شده است. وقتی این خبر را به ما اعلام کردند، دنیا روی سرمان خراب شد. باورم نمی‌شد پسرم را به خاطر تقلید از یک سریال از دست داده باشم. پسری که هنوز هم صدای خنده‌ها و شیطنت‌هایش در گوشم می‌پیچد.

با این حال او مرده بود و بهترین کار در آن لحظه اهدای اعضای بدنش بود. به همین دلیل با اهدای اعضای او موافقت کردیم و پسرم برای انجام آزمایش‌های نهایی درخصوص مرگ مغزی‌شدن و عمل پیوند اعضا به بیمارستان مسیح دانشوری انتقال یافت.

او ادامه می‌دهد: «در همه جای دنیا وقتی سریالی تخیلی و آمیخته با خرافات از تلویزیون پخش می‌شود قبل از آن هشدار داده می‌شود که این سریال را مثلاً بچه‌های 12ساله و کمتر از آن تماشا نکنند اما متأسفانه در شب‌های ماه رمضان وقتی چنین سریالی از تلویزیون پخش می‌شد، هیچ هشداری به خانواده‌ها داده نمی‌شد و به همین دلیل قصد دارم از صدا و سیما و سازندگان این سریال شکایت کنم.»«می‌خواهم روح شوم و ببینم بابا و مامان راجع به من چه می‌گویند.» این آخرین جمله‌ای بود که محمد مهدی قبل از شروع بازی مرگ‌بارش به زبان آورد. او سه‌شنبه هفته گذشته وقتی خودش و برادر 6 ساله‌اش را در خانه تنها دید، تصمیم گرفت همانند سریال مورد علاقه‌اش تبدیل به یک روح شود و به مکان‌های مورد علاقه‌اش سر بزند، غافل از اینکه بازی او سرنوشت شومی به‌دنبال خواهد داشت.

حالا 7 روز از حادثه‌ای که برای پسربچه 12 ساله گذشته می‌گذرد. 7 روزی که حاصل آن برای پدر و مادر محمدمهدی چیزی جز گریه و اندوه نبوده است. درست زمانی که خیلی از ما مشغول مسافرت و استراحت در تعطیلات عید فطر بودیم، اعضای خانواده «کوهی» پله‌های بیمارستان سوم شعبان را دو تا یکی می‌کردند به امید اینکه شاید از زبان پزشکی بشنوند: «پسرتان به زندگی برگشته است.» اما 7روز گذشت و محمد مهدی نه تنها به هوش نیامد که بنابر نظر قطعی پزشکان، دچار مرگ مغزی شد.

تقلید مرگ‌بار

«محمدمهدی علاقه زیادی به یکی از سریال‌های ماه رمضان داشت و جانش را هم سر تقلید از این سریال گذاشت.» این را پدر محمدمهدی می‌گوید. وی می‌افزاید: «پسرم بیش‌فعال بود و فیلم‌ها و سریال‌هایی را که می‌دید، تاثیر زیادی در او می‌گذاشت. دست آخر هم تقلید از یکی از همین سریال‌ها کار دستش داد و ما را داغدار کرد.»

ماجرا چه بود؟

بعد از ظهر سه‌شنبه گذشته، هیچ‌گاه از یاد پدر محمدمهدی نخواهد رفت. زمانی که او سر کار بود و وقتی همسرش برای خرید خانه را ترک کرد، بچه‌ها در خانه تنها ماندند. او توضیح می‌دهد: «محمدمهدی» و برادر 6 ساله‌اش مشغول بازی بودند که پسر بزرگم ناگهان تصمیم گرفت، به تقلید یکی از سریال‌های ماه رمضان تبدیل به روح شود. او به برادر کوچکش گفت که می‌خواهد وقتی روح شد، به محل کار من و نزد مادرش و همسایه‌ها برود و ببیند ما راجع به او و کارهایش چه می‌گوییم. برای همین به میله بارفیکسی که برای ورزش کردن بچه‌ها در خانه نصب کرده بودیم، یک روسری را قلاب کرد و سرش را داخل آن قرار داد و ناگهان حلق‌آویز شد. چند ثانیه بعد هم روی زمین افتاد و از هوش رفت.»

محمدمهدی در حالی بازی مرگ‌بارش را شروع کرده بود که برادر کوچکش شاهد همه این ماجرا بود. پسربچه 6 ساله چند ساعت بعد وقتی محمدمهدی به بیمارستان منتقل می‌شد، درباره حادثه به پدرش می‌گوید: «من به داداش گفتم که این بازی را نکند اما خودش می‌خواست که روح شود. اولش که روسری را دور گردنش انداخت، داشت تاب می‌خورد اما یکدفعه چشم‌هایش را بست و روی زمین افتاد. من ترسیده بودم و گریه می‌کردم و همسایه‌ها پشت در جمع شده بودند اما مامان گفته بود که در را روی کسی باز نکنم. بعد یکی از همسایه‌ها شماره تلفن بابا را از پشت در از من گرفت و به او زنگ زد.» پدر محمد مهدی وقتی از ماجرا باخبر شد با عجله خودش را به خانه رساند. خیلی زود پسربچه 12 ساله به بیمارستان سوم شعبان انتقال یافت و گرچه با انجام عملیات احیا، قلب او شروع به کار کرد اما مغزش از کار افتاده بود.

پدر داغدار می‌گوید: «ساعت حدود 4:30 بعد‌از‌ظهر سه‌شنبه بود که پسرم را به بیمارستان رساندم و او تا یکشنبه‌شب هفته جاری در آنجا بستری بود. در این مدت خیلی‌ها امیدوارمان کردند که او به زندگی بر می‌گردد اما دوشنبه، دکترش گفت که داروهایی که به او تزریق کرده‌اند جواب نداده و او دچار مرگ مغزی شده است. وقتی این خبر را به ما اعلام کردند، دنیا روی سرمان خراب شد. باورم نمی‌شد پسرم را به خاطر تقلید از یک سریال از دست داده باشم. پسری که هنوز هم صدای خنده‌ها و شیطنت‌هایش در گوشم می‌پیچد.

با این حال او مرده بود و بهترین کار در آن لحظه اهدای اعضای بدنش بود. به همین دلیل با اهدای اعضای او موافقت کردیم و پسرم برای انجام آزمایش‌های نهایی درخصوص مرگ مغزی‌شدن و عمل پیوند اعضا به بیمارستان مسیح دانشوری انتقال یافت.

او ادامه می‌دهد: «در همه جای دنیا وقتی سریالی تخیلی و آمیخته با خرافات از تلویزیون پخش می‌شود قبل از آن هشدار داده می‌شود که این سریال را مثلاً بچه‌های 12ساله و کمتر از آن تماشا نکنند اما متأسفانه در شب‌های ماه رمضان وقتی چنین سریالی از تلویزیون پخش می‌شد، هیچ هشداری به خانواده‌ها داده نمی‌شد و به همین دلیل قصد دارم از صدا و سیما و سازندگان این سریال شکایت کنم.»

 

منبع خبر : آفتاب




موضوع مطلب :
دوشنبه 90 مرداد 17 :: 6:34 عصر ::  نویسنده : مریم

 

این کفش در فروشگاههای کفش به فروش می رسد در حالی که به طور عمد روی آن نقش و کلمات ( الله - محمد - الاسلام) نگاشته شده




موضوع مطلب :
جمعه 90 مرداد 14 :: 1:58 صبح ::  نویسنده : مریم

خبر آنلاین:سایپا که بهترین برد هفته را بدست آورده به قعر جدول لیگ می رود و مس سرچشمه به جای قعر به صدر می آید.

سایپا که بازی با مس سرچشمه را 3 بر یک برده به دلیل استفاده از یک بازیکن محروم در آستانه شکست 3 بر صفر است . سایپا در این بازی از اسحاق سبحانی استفاده کرد. سبحانی ، بازیکن فصل قبل مس سرچشمه که از سوی کمیته انضباطی با محرومیت سه جلسه ای مواجه شده بود و درست بعد از بازی و حضور 90 دقیقه ای این بازیکن در زمین مسابقه ، مسی ها به ناظر بازی شکایت کردند. شکایتی که می تواند تیم برتر هفته را با نتیجه 3 بر صفر بازنده کند. هاشمی سرپرست مس سرچشمه در این باره می گوید:« من قبل از بازی به سرپرست سایپا این ماجرا را گفتم و او تاکید داشت کمیته انضباطی حکمی به آنها نداده و می توانند از بازیکن شان استفاده کنند اما اسحاق در این بازی محروم بود و ما حکم کمیته انضباطی را داریم.»

اگر مسی ها راست بگویند به جای رفتن به قعر جدول به صدر جدول می روند و سایپایی ها به قعر جدول!




موضوع مطلب :
<   1   2   3   4   >   
درباره وبلاگ


من مریم معروف به کاوندیش عاشق فیزیک
پیوندها
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 20
  • بازدید دیروز: 20
  • کل بازدیدها: 428105



ابزار وبلاگ

ابزار رایگان وبلاگ

ابزار امتیاز دهی