آسمان آبی قلب من چهارشنبه 89 مهر 21 :: 6:40 عصر :: نویسنده : مریم
Once upon a time there was a bunch of tiny frogs.... who arranged a running competition روزی از روزها گروهی از قورباغه های کوچیک تصمیم گرفتند که با هم مسابقه ی دو بدهند . The goal was to reach the top of a very high tower A big crowd had gathered around the tower to see the race and cheer on the contestants جمعیت زیادی برای دیدن مسابقه و تشویق قورباغه ها جمع شده بودند... The race began و مسابقه شروع شد .... Honestly,no one in crowd really believed that the tiny frogs would reach the top of the tower راستش, کسی توی جمعیت باور نداشت که قورباغه های به این کوچیکی بتوانند به نوک برج برسند . You heard statements such as شما می توانستید جمله هایی مثل اینها را بشنوید: "Oh, WAY too difficult" " اوه,عجب کار مشکلی!!" "They will NEVER make it to the top" " اونها هیچ وقت به نوک برج نمی رسند." or یا: "Not a chance that they will succeed. The tower is too high" "هیچ شانسی برای موفقیتشون نیست. برج خیلی بلند ه !" The tiny frogs began collapsing. One by one قورباغه های کوچیک یکی یکی شروع به افتادن کردند ... Except for those, who in a fresh tempo, were climbing higher and higher بجز بعضی که هنوز با حرارت داشتند بالا وبالاتر می رفتند ... The crowd continued to yell, "It is too difficult!!! No one will make it" جمعیت هنوز ادامه می داد, "خیلی مشکله!!!هیچ کس موفق نمی شه !" و تعداد بیشتری از قورباغه ها خسته می شدند و از ادامه دادن منصرف ... But ONE continued higher and higher and higher ولی فقط یکی به رفتن ادامه داد بالا, بالا و باز هم بالاتر .... This one wouldn"t give up این یکی نمی خواست منصرف بشه ! At the end everyone else had given up climbing the tower. Except for the one tiny frog who, after a big effort, was the only one who reached the top بالاخره بقیه ازادامه بالا رفتن منصرف شدند. به جز اون قورباغه کوچولو که بعد از تلاش زیاد تنها قورباغه ای بود که به نوک برج رسید! THEN all of the other tiny frogs naturally wanted to know how this one frog managed to do it بقیه ی قورباغه ها مشتاقانه می خواستند بدانند او چگونه این کا ر رو انجام داده؟ A contestant asked the tiny frog how he had found the strength to succeed and reach the goal اونا ازش پرسیدند که چطور قدرت رسیدن به نوک برج و موفق شدن رو پیدا کرده؟ It turned out و مشخص شد که ... That the winner was DEAF برنده ی مسابقه کر بوده !!! The wisdom of this story is نتیجه ی اخلا قی این داستان : Therefore پس : ALWAYS be همیشه.... POSITIVE مثبت فکر کنید ! And above all و بالاتر از آن: Be DEAF when people tell YOU that you cannot fulfill your dreams کر شوید هر وقت کسی خواست به شما بگوید که به آرزوهایتان نخواهید رسید ! Always think و همیشه باور داشته باشید: God and I can do this من همراه خدای خودم همه کار می توانم بکنم
غارت شده از http://teenager2.blogfa.com موضوع مطلب : انگلیسی, ادبی چهارشنبه 89 شهریور 31 :: 5:4 عصر :: نویسنده : مریم
شنبه 89 شهریور 27 :: 12:42 عصر :: نویسنده : مریم
سلام از این که دیر آپ کردم ببخشید گفتم سه چهار روزی بیشتر تا شروع پاییز نمونده یه عکس پاییزی بذارم موضوع مطلب : عکس جمعه 89 شهریور 19 :: 2:20 صبح :: نویسنده : مریم
خبرگزاری آریا- کاپیتان تیراندازی با کمان،گفت: حضور تیم های مطرح و قهرمانان المپیک جهان و آسیا مانند کره، چین، آمریکا، ایتالیا، هلند، استرالیا، هند و ... نشان از سطح فنی این مسابقات است.
ما داریم به دامنه امتیاز 340 نزدیک می شویم رکوردی که هر کس بتواند آن را بدست آورد جز نفرات اول تا چهارم جهان است و به طور یقین به مدال خواهد رسید و این آینده روشنی برای تیراندازی با کمان در رشته ریکرو می باشد.
در بخش تیمی ما برای اولین با در جهان تک رقمی شدیم بهترین عنوانهای ما در ادوار گذشته 15 و 16 جهان بود در حالی که در این مسابقات برای اولین با ایران مقام نهم جهان را بدست آورد. موضوع مطلب : تیراندازی, ورزشی آخرین مطالب آرشیو وبلاگ پیوندهای روزانه پیوندها
آمار وبلاگ
|